داستان کوتاه

سلام بچه ها براتون داستان

با شکلک های متحرک فروزن

را آوردم

نظر فراموش نشه

برو ادامه

داستان وقتی شروع میشه که آنا از السا میخواد یه داستان ترسناک بگه



السا هم میگه نمیشه تو میترسی


آنا هم میگه که من نمیترسم و داستان را بگو



السا میگه باشه بهت میگم



و بعد داستان را تعریف میکند

بعد داستان قیافه آنا این شکلی میشود ولی سعی میکند کسی نفهمد




.................

فردای آن روز آنا میره بیرون

ولی یهو السا میپره جلوش و میگه دیدی ترسیدی




آنا هم از ترس یهو میافته



و بعد بلند میشه و با استرس میگه کی من من که نترسیدم


و بعد یهو غول برفی یه داد میزنه



و بعد آنا به نفس نفس افتادن میفته


اولاف هم میخنده



السا میگه که اصلا اون داستان واقعیت نداره



آنا هم از خوشحاله این که اون داستان واقعیت نداره خوشحالی میکنه



نظر فراموش نشه

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ دوشنبه 23 شهريور 1394 ] [ 20:35 ] [ الینا ] [ بازدید : 814 ] [ ]
آخرین مطالب